استاد محمدتقی جعفری
استاد محمدتقی جعفری
اوایل دهه 60 که کنگره جهانی حضرت رضا (ع) در شهر مشهد برگزار شد، برای ورود اعضای کنگره کارت هایی صادر کرده بودند. یک روز که از حرم برمی گشتیم ، نزدیک دانشگاه رضوی ، وقتی من کارت مزبور را برای ورود آماده کردم ، استاد جعفری گفت : متأسفانه من فراموش کردم کارت ورود را بیاورم .
هنگام ورود، مأموران به من گفتند: شما بفرمایید، ولی ایشان نمی توانند وارد شوند، زیرا کارت ندارند. گفتم : ایشان استاد جعفری است . یکی از مأموران گفت : اگر ایشان کارت داشته باشد، اجازه ورود خواهند داشت ، و الاّ نه . من از این موضوع بسیار ناراحت شدم ، ولی آقای جعفری با تواضع و افتادگی خود، در مقابل ناراحتی و عصبانیت من می پرسیدند: چرا ناراحت می شوید؟ مأموران وظیفه خود را انجام می دهند. آن زمان، وقت ظهر بود و آفتاب هم مستقیم می تابید و سایه نبود. من با مشاجره فراوان بالاخره توانستم آن ها را راضی کنم تا ایشان به قسمت داخل بیایند و پشت دیوار داخلی بایستند که حداقل داخل کوچه زیر آفتاب نباشند.
استاد، نشانی کارت خود را به من دادند و من رفتم کارت ایشان را پیدا کنم و برگردم . ایشان نیز عبایشان را کنار دیوار انداختند و روی آن نشستند.
من رفتم ، اما کارت ایشان را پیدا نکردم . به ناچار به سراغ یکی از مسئولین کنگره رفته، آن مسئول وقتی در جریان امر قرار گرفت ، به تندی به مأموران گفت : مگر شما ایشان را نمی شناختید؟! در قبال این تندی ، جعفری به ایشان گفت : شما نباید ناراحت بشوید، زیرا این ها وظیفه خود را انجام داده اند.
جواد محقق